«فقط حرفهای مهم» نه بدین معناست که ما مهمّیم و حرفهای مهم می زنیم! نه...فقط یعنی اینجا جایی است برای جدی بودن، جایی برای حرفهای روزمره نزدن...
صداوسیما امروز فیلم سینمایی «تلقین(inception)» را پخش کرد و این انگیزه در بنده ایجاد شد که مباحثی را پیرامون محتوای این فیلم با شما در میان بگذارم تا شما هم با نظراتتان کمک کنید به جمع بندی خوبی در این مورد برسیم.
اولین چیزی که در این فیلم توجه مرا جلب کرد همان قضیه ی تکراری «اصالت شک» بود. چندین فیلم با این موضوع ساخته شده و این تعّدد احتمال این مطلب را به ذهن متبادر می سازد که شاید این مسئله اتفاقی نباشد. یعنی شاید هالیوود بنا دارد «شک گرایی» را ترویج دهد و در ناخودآگاه اذهان مردم این تفکر را که «هیچ واقعیتی وجود ندارد» اشاعه بخشد. موضوع جذابی که فیلمهای بسیار زیبایی را به خود اختصاص داده و تماشگرها را مجذوب خود ساخته است. فیلم زیبای «تلقین (اثر کریستوفر نولان)» و فیلم هنرمندانه ی «بازی (اثر دیوید فینچر)» که هر دو از آثار جذاب و ارزشمند سینما هستند، محور خود را این موضوع قرار داده اند و شاید مخاطبان بسیاری سوژه ی این فیلم ها را یک کشف جدید و خلاقیتی از جانب فیلمنامه نویسان هالیوود دانسته باشند در حالی که به فرموده ی شهید مطهری، این تفکر بسیار قدیمی است و حتی ریشه در یونان باستان دارد. (مجموعه آثار،ج4ص418) اما آنچه در اینباره شایان تأمل است، خطرناک بودن ترویج این تفکر در میان توده ی مردم است. کسی که به این طرز فکر دچار شود دیگر با هیچ استدلالی قابل هدایت نخواهد بود و او نه تنها معتقد به وجود خداوند که حتی معتقد به وجود خودش نیز نیست. هر استدلالی که برای او آورده شود خواهد گفت این ها همه خیال است و اصولاً «دلیل و استدلال» و قانون علیت همچون همه ی چیزهای دیگر، حرفهای بی معنایی است پس هیچ چیز توسط این استدلالات قابل اثبات نمی باشد. به بیان روشن تر، اصلاً این تفکر، تفکر نیست، یعنی این طرز فکر اصلاً فعالیتی عقل حساب نمی شود بلکه یک وهم محض است و صاحب این عقیده همچون کسی است که بیهوش شده یا دچار مستی و گیجی است و در این حال هیچ چیز برای او مفهومی نخواهد داشت تا نوبت به این برسد که با استفاده از مفاهیم عقلی بخواهد مطلبی را قبول یا رد کند.
اکنون آیا از این تفکر، فکری خطرناک تر را می توان تصور کرد؟ و آیا این منصفانه است که به اسم هنر، در مسیری حرکت کنیم که همه ی هویت انسان ها را از آنها بگیریم حتی باورشان به وجود خود را؟
خوب است به صورت مصداقی هم ترویج نظریه ی «شک گرایی» توسط این فیلم را بررسی کنیم. در این فیلم مکرراً این مطلب بیان می شد که می شود انسان در رؤیا باشد ولی اصلاً نفهمد که رؤیاست و کاملاً آن را واقعیت بپندارد. بگونه ای که لازم است یک «نشانه ی خاص» با خود داشته باشیم که بواسطه ی آن بتوانیم بفهمیم خوابیم یا بیدار وگرنه ممکن است عمری زندگی کنیم و اصلاً نفهمیم که همه ی اینها خواب بوده است! چرا که واقعیت تفاوت چندانی با رؤیا ندارد. خب حاصل این طرز فکر چیست؟ حاصل این می شود که «پس شاید الآن همه ی ما خوابیم و هر آنچه را می بینیم خیالی بیش نیست!» این درست همان چیزی است که مکتب «شک گرایی» نیز ترویج می کند. حتی در جایی از فیلم یک نفر می گوید که برای برخی ها، رؤیا، جهان واقعی است و در واقع عالم خواب، واقعی تر از بیداری است. خلاصه اینکه در سرتاسر فیلم «تلقین» این مطلب به مخاطب «تلقین» می شود که «ای بسا شما هم که تصور می کنید بیدارید و در عالم واقع، خواب باشید و وجود خودتان و همه ی موجودات اطرافتان خیال باشد».
این مهمترین چیزی بود که از این فیلم به نظر می رسید اما مطلب دیگری نیز پیرامون این فیلم که حقیقتاً از لحاظ هنری اثری زیباست به ذهن می رسد که آن «تغییر جهان به جای خودسازی» است و انشاءالله در مطلب بعدی به آن خواهم پرداخت.
----
پی نوشت : حواس را می بینید! فیلم ماتریکس را یادم رفته بود بگویم. ماتریکس دیگر در زمینه ی تبلیغ نظریه ی «شاید همه ی چیزهایی که می بینی واقعیت نداشته باشه» سنگ تمام گذاشته است. واقعا این همه فیلم ساختن (آن هم فیلمهای به این خوبی و پرهزینه ای) برای چنین سوژه ای اتفاقی است؟
مطلب دیگری که فراموش کرده بودم بگویم در مورد صحنه ی آخر فیلم بود. در این صحنه فرفره ای که به قول دی کاپریو اگر از چرخیدن نایستد نشانه ی خیالی بودن جهان است و اگر بایستند نشانه ی واقعی بودن آن، از حرکت نمی ایستند و فقط کمی می لرزد و فیلم ناگهان تمام می شود و این یعنی "شاید جهان واقعی ما هم غیرواقعی باشد"
< قبلی | بعدی > |
---|
- حسین میا به ژاپن، «مردم» وفا ندارند
- مولا، شما روی سر ما جا دارید (به مناسبت عید سعید غدیر)
- نگاهی به سریال پنج کیلومتر تا بهشت+مطالبی پیرامون عالم برزخ
- بعضی ها خیلی بدند، باور کنیم
- مظلومیت امام حسین علیه السلام
- راهی که صد در صد ما را به نهایت کمال ممکن می رساند
- آیا اسرائیلی ها ابتدا زمینهای فلسطین را از مسلمانان خریداری کردند و سپس به این کشور آمدند؟
- قسمتهایی از کتاب زیبا و خواندنی «داستان سیستان» - بخش اول : سه حکایت از «اشک»
- حکایتی جالب پیرامون اهمیت احترام به قانون و لزوم تبعیت از ولی فقیه
- در مورد رهبر عزیز و بزرگ انقلاب : ولایت فقیه از دیدگاه ایشان+بررسی یک اشکال به رهبر انقلاب
- چرا رهبرم را دوست دارم؟ (بخش دوم)
- «برای هر کس که شوق تحصیل در خارج را دارد»+ «ارزش علم، بی قید و شرط نیست»
- نمی توان بدحجاب نبود - بخش سوم : محوریت زن در فرهنگ غربی و ارتباط آن با بدحجابی
- نمی توان بدحجاب نبود - بخش دوم : ارتباط کنکور با بدحجابی
- نمی توان بدحجاب نبود - بخش اول
- بیانات زیبا و آموزنده ی رهبر عزیزمان پیرامون ازدواج
- نگاهی کوتاه به فیلم دزدان دریایی کارئیب 4
- تغییر جهان به جای خودسازی ( +بخش دوم نقد فیلم تلقین)
|
|
-------------------------
نویسنده: با تشکر از نظر شما، باید بنده مجدداً انتهای فیلم را ببینم. اما اگر اینطور هم باشد شواهد متعددی که در فیلمهای دیگر هالیوودی در این مورد وجود دارد مؤید تحلیل بنده ی حقیر است.